مطلب دوم

ساخت وبلاگ

دلم طاقت نیورد که ننویسم دوباره سروکل ام پیدا شد توی همین سایت و با همین آدرس وبلاگ " تنهاترین پسر دنیا ". عادت کردم به نوشتن توی وبلاگ با اینکه توی دفترچه می نویسم اما بازم دلم میخواهد اینجا هم بنویسم چون مطمئن م اینجا را کسی نمیخواند اما شاید دفترچه یادداشت م روزی به دست کسی بیفتد و بخواند اینجا خیال جمع کسی خواننده ای ندارد وزن مثل یه بازمانده یک کشتی شکسته در یک جزیره متروکه هر چه میخواهم می نویسم بدون ترس و واهمه از این که کسی مطالب من را بخواند و من را قضاوت کند. 

و امّا امروز 

ساعت ۶:۳۰ بیدار شدم اما سرم درد میکرد نتونستم بیدار بمونم فقط چند صفحه کتاب خوندم و خوابیدم، ساعت ۹ بیدارشدم صبحونه خورد و به جای اینکه طبق برنامه پیش برم در حال راه رفتن دور خونه و خیال پردازی!  لعنتی تمومی هم نداره هعی میاد افکار...

[ در رویا پردازی امروز من زنی بودم نماینده مجلس که درباره درآمدهایی حاصله از مالیات بر ارزش افزوده و مصرف غیر مجاز آن در صحن علنی مجلس سخنرانی میکردم، شاید بیش از چند ساعتی شد ]

اما خوب به از اینکه نوشتم توی دفترچه آرام شدم و زبان خوانده ام و کتاب خواندم.  

مشهد زوری ۳...
ما را در سایت مشهد زوری ۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2tanhataren-pesar1 بازدید : 140 تاريخ : پنجشنبه 17 فروردين 1396 ساعت: 6:51